نتایج جستجو برای عبارت :

970723

خواهری از شنبه شب اومد پیش ما.کلی سوغاتی خوشمزه آورده بودن.از پی های الوان تا مربای گردو  و آلو خشک .تازه خرمالو....
دامادی همون شنبه رفت اسپانیا.
دیشب هم خواهری ساعت 6 زنگ زد و گفت برای شام با برادر دامادی بریم بیرون.رفتیم شان.....خیلی خوش گذشت و الانم بنده ناهار مبسوط دارم!
حدود 365 شد کهایشون قبول زحمت فرمودن و حساب کردن.
ضمنا دیروز رفتم پیش رحیمی و از مشکلات موجود گفتم!ایشون هم فرمودن نیروهای خدمات یباید به من کمک کنن.
قراره پسر بهی بیاد ....خدا به

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها