از دیروز همش ملعون رو حس می کردم.....
صبح سر خیابون اد...یه ال 90 سفید پلاک دولتی دیدم.یه لحظه قلبم ریخت.گفتم خودشه.انقدر هول شدم پلاکش رو ندیدم.نگاه کردم داخلش کسی نبود.اومدم جلوی در16...دقیقا رودررو شدیم.من صورتم رو سمت راست کردم.چیزی که ازش یادمه حلقه اشه که کاملا مشخص بود.یه پیراهن سماقی پوشیده بود و شلوار مشکی.مثل همیشه!کیف رو دوشی لپ تاپی قهوه ای داشت.تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که انگشتم رو جای حلقه فشار بدم که نفهمه حلقه دارم یا نه!آفتاب
درباره این سایت